هنرمندان در بهشت، توسط کاتلین شین
در رمانهای انگلیسی قرن نوزدهم، الگویی وجود داشت که بهنظر میرسید با فرکانس هشداردهندهای رخ میداد: سرنوشت – به شکل آب و هوای نامساعد، مچ پا پیچ خورده، رمسی – یک بازدیدکننده را برای هفتهها هر بار در برخی از املاک همسایه سرگردان میکرد. . بهعنوان یک خواننده نوجوان، به آن مهمانهای سرگردان، عموماً دخترانی که در سن ازدواج بودند، حسادت میکردم که زندگیهای محدودشان نیاز به تکان دادن داشت. یک دو هفته دور از خانه با اتاق خودتان و یک خواستگار درهم ریخته (یکی که همیشه محقق می شد) در محل؟ روی من حساب کن. همچنین بیایید «دو هفته» را برگردانیم.
جولیان کونستلر، جوان 24 ساله از نظر فکری کنجکاو اما بی جهت در مرکز دوازدهمین رمان انحرافی کاتلین شین، به اندازه هر قهرمان ویکتوریایی به تغییر صحنه نیاز دارد. کتابفروشی بروکلین که او در آن کار می کند تعطیل شده است، هم اتاقی او برای تحصیل در رشته حقوق از خانه خارج شده است و دوست دخترش جولیان را پس از این که گفت: “تو از نظر عاطفی خودداری می کنی، اما هرگز از صحبت درباره احساساتت دست نمی کشی.” (خشن.) مادر جولیان او را “لوفتمنش” می نامد. پدرش میگوید او یک پشمکار است. مادرش پاسخ داد: اما یک پشمکار پشم جمع میکند، و میتوانم بپرسم پشم کجاست؟ او نگران شد. هر دو نگران بودند.»
مثل همیشه، لذت شین از زبان مسری است – او کلماتی مانند بابل ها را به زبان می آورد و آنها را به این طرف و آن طرف می چرخاند تا نور را جلب کند.
یک عمل طبیعت را وارد کنید. به پیشنهاد مادربزرگ 93 سالهاش، جولیان به مهمانخانهاش در ونیز، کالیفرنیا نقل مکان میکند تا در زمانی که شکستگی مچ دستش بهبود مییابد – و سپس کووید-19 ضربه میزند. در طول مدت گیر کرده است، او یک کمپینگ خوشحال نیست. مطمئناً، پیچ امین الدوله در باغ باشکوه مامی، روزهای او را معطر می کند، و آگاتا، دستیار زنده او، آرامشی کمیک ارائه می دهد و مارتینی های شبانه را در «سینی جینگینگ» سرو می کند.
اما او حوصله دو بانوی مسن را گرفته است و از اینکه در لس آنجلس زندگی میکند، جایی که همهگیری هنوز در حال گسترش نیست، احساس گناه میکند، در حالی که خانوادهاش در شرق در قرنطینه هستند. مامی – که در سال 1939 با خانواده یهودی اتریشی خود به لس آنجلس رسید و به سختی از بلای نازی ها در امان ماند – همدردی می کند. او به او میگوید: «تا زمانی که برایت اتفاق نیفتد، نمیتوانی بفهمی تبعیدی، غریبهای همیشگی چگونه است». او به نقل از کریستوفر ایشروود می گوید: “من به شدت شرمنده ام که در امنیت اینجا هستم.”
تشابهات بین آنها، که کتاب مانند یک ربات موسیقایی به دور آنها می چرخد، احساس اجباری می کند. یهودیانی که از هولوکاست فرار کرده اند و ژنرال زر خراب که در مهمانخانه مادربزرگش می خوابد، حیوانات مختلفی هستند، چه کووید یا نه. اما شیوه ای که مامی و جولیان هر دو به جذابیت های کالیفرنیا علاقه مند می شوند، علیرغم نگرانی هایشان در مورد کسانی که پشت سر مانده اند، حقیقت دارد. مامی برای پرکردن روزهایشان و برای «پرورش جرقه» در نوهی در حال حرکتش (او میگوید: «خودم به اخگر رسیدهام»)، شروع به گفتن داستان زندگیاش برای او میکند.
هنگامی که تنها 11 سال داشت از وجود فرهنگی خود در وین به همراه مادر، پدربزرگ و پدر آهنگسازش بیرون رانده شد، خانه جدید آنها را از همان ابتدا مسحور کننده یافت. همه جا زرق و برق بود. همه جا زیاده روی پوچی همه جا مثل حضور در باغ وحش بود.» و ساکنان، جامعه هنرمندان مهاجر لس آنجلس، عجیب و غریب و پذیرا بودند. مامی در مهمانی های توماس مان شرکت می کرد و با آرنولد شوئنبرگ دروس تنیس شرکت می کرد. یک برخورد تصادفی ساحلی با گرتا گاربو به چیزی بسیار بیشتر تبدیل شد. جولیان مجذوب همه چیز را در Moleskine خود می نویسد (می توانید پسر را از بروکلین بیرون بیاورید…)، سپس داستان ها را برای سوفی، دختر بامزه ای که هنگام راه رفتن با سگ ملاقات می کند، تعریف می کند. شاید او بتواند از خاطرات مامی در فیلمنامه آینده نگرانه ای که شروع به نوشتن کرده، «تبعید در فضا» استفاده کند. خیلی طولانی است، عذاب آور!
“Künstlers in Paradise” که به قدرت احیا کننده داستان سرایی و خود لس آنجلس می پردازد، نیز دعوتی است برای پشت سر گذاشتن چیزهای آشنا. در هر قرنی، دیدن دنیا از پنجره دیگران ممکن است همه چیز را تغییر دهد.
کیم هابارد، ویراستار سابق کتاب در پیپل، یک نویسنده و ویراستار آزاد است.
هنرمندان در بهشت | نوشته کاتلین شین | 272 ص. | هنری هولت و شرکت | 26.99 دلار