چه زمانی به رختخواب می روید؟
سعی می کنم هر شب بخوابم. گاهی موفق می شوم و گاهی نه. من سالها بیخوابی داشتم، و با افزایش سن بدتر میشود، که عجیب است زیرا این با احساس من در مورد اینکه اوضاع باید چگونه باشد مغایرت دارد. وقتی پیر شدی باید همیشه خسته باشی و من هستم. اکثر شب ها ساعت 11 به رختخواب می روم، اما بعد از آن نمی توانم بخوابم. دکترم از من میخواهد به کلینیک خواب بروم، اما با پرسیدن از افراد دیگر متوجه شدم که تمام کاری که در کلینیک خواب انجام میدهند مطالعه نحوه خواب شماست. درستش نمیکنن
آیا نوشتن به وضوح از رویه هنری شما مشخص شده است یا همپوشانی در آنجا مشاهده می کنید؟
آنها برای من چیزهای متفاوتی نیستند. ویدئو مانند نوشتن با دوربین است. البته، فرآیندها متفاوت است، اما، برای من، همه چیز یکسان است.
چگونه تعلل می کنید؟
از هر طریقی که بتوانم.
تلوزیون میبینی؟
به طور کلی نه، اما در چند هفته گذشته آن را روشن کرده ام، و همه چیز مزخرف است: یا داستان هایی در مورد قتل هایی که در اوایل دهه 80 رخ داده اند یا “قانون و نظم”، چیزی که از تماشای آن لذت می برم. من همیشه آن را روشن می کنم به این امید که مرا بخواباند، و اینطور نیست. من فقط کانال ها را عوض می کنم.
آیا رمان مورد علاقه ای دارید؟
دو خانم جدی (1943) [by Jane Bowles].
چه چیزی شما را شرمنده می کند؟
خیلی خجالت میکشم بگم
وقتی کار جدیدی را شروع می کنید، از کجا شروع می کنید؟
رمان همیشه از چیزهای عجیب و غریب برای من اتفاق می افتد. چیزی خود را به عنوان یک فرصت نشان می دهد. این کتابی که اکنون روی آن کار میکنم، بیشتر جنبه ذهنی دارد. من حتی موضوعی هم نداشتم، اما میدانستم که میخواهم به آنچه که مردم به آن توجه میکنند و چه چیزی توجه نمیکنند، برسم و زمان زیادی طول کشید تا محیط ایدهآل را برای آن پیدا کنم. بعد فکر کردم: “خوب، این چه چیزی است که آنها به آن توجه نمی کنند؟”