“رومئو و ژولیت” در هسته خود یک داستان هشداردهنده از عشق جوان است: یک روز در یک مهمانی پسری را ببوسید، روز بعد با او ازدواج کنید، در عرض یک هفته هر دوی شما مرده اید. از تراژدیهای شکسپیر، از تراژدیهای شکسپیر پیشرانندهتر، خندهدارتر و مدرنتر است، همچنین، ملغمهای از سکس و مرگ و یک توپ بالماسکه که نیاز به بهبود کمی دارد. چند سرنخ کاریزماتیک بیندازید، آنها را باد کنید و بگذارید اجساد سقوط کنند.
این بدان معنا نیست که نمایشنامه نویسان و کارگردانان نباید متن را بازجویی یا اقتباس کنند. البته که باید. اما آنچه در مورد «رومئو و ژولیت» ارائه شده توسط شرکت تئاتر ملی آسیایی آمریکایی با مشارکت دو ریور تئاتر گیج کننده است این است که این اقتباس چقدر کم اضافه می کند.
این فیلم به کارگردانی هانسول یونگ و داستین ویلز، که اخیراً در فیلم «گرگ بازی» در Soho Rep همکاری کرده اند، و با آنچه که به عنوان «ترجمه شعر مدرن» توسط یونگ نامیده می شود، یک محصول ورزشی و با بازی واضح است که نمی تواند دلیل قانع کننده ای برای آن ایجاد کند. پروازهای کارگردانی زیاد و مداخلات بومی آن. یونگ و ویلز اسپاگتی های زیادی به دیوار «رومئو و ژولیت» پرتاب کرده اند. نتیجه نودل کردن زیاد در اطراف است.
در خیابان سیزدهم شرقی 136، که معمولاً خانه شرکت کلاسیک استیج است، این مجموعه که توسط جونگهیون جورجیا لی طراحی شده و توسط جوی مورو روشن شده است، یک دایره چوبی است. این ژست به سمت الیزابت است، مانند لباس های ماریکو اوهیگاشی، که ترکیبی از دامن های بلند و دوتایی های بریده بریده با تی شرت و شلوار جین است.
فیلمنامه یونگ همین خط را بین مدرن اولیه و معاصر طی می کند و برخی از قسمت های نمایشنامه را دست نخورده باقی می گذارد، اما بخش های دیگر را با واژگان جدید و جوک های جدید تقویت می کند. به عنوان مثال، در صحنه اول، مقدمه کمابیش دست نخورده، منهای یک «doth» اینجا و آنجا ارائه می شود. با این حال، اولین خط دیالوگ «سوگند میدهم، مرد، ما نمیتوانیم مکنده کسی باشیم» است که به جناسهای بسیار کثیفی منجر میشود. (آیا جناس های بدی هستند؟ بله. اما شکسپیر هم همینطور است.)
درونیابیهای یونگ شاید بهبودی در خطوط اول واقعی باشد – بازی استادانهای در مورد “کولر” و “کولر” – اگرچه ویژگی بازیگری و کارگردانی میتوانست این زبان را به خوبی نشان دهد. و برخی از جایگزین ها، مانند “هیجان زده” برای “غرور”، حتی کمتر ضروری هستند. با این حال، یونگ به اندازه کافی زرنگ است که به ریتم های شکسپیر احترام بگذارد و با بازی کلمات او مطابقت داشته باشد، بنابراین دیدن رگبار ذهن پر جنب و جوش او با او لذت می برد.
بازیگری، از رومئو پسر غمگین سرگرد کوردا گرفته تا ژولیت معشوقه دورکاس لیونگ تا پرستار گرم و صریح میا کاتیگباک، به طور یکنواخت قوی هستند. (دانیل لیو، نقش یک خدمتکار و لیدی کاپولت، بازیگری است که باید مراقب او بود.) از آنجایی که بازیگران آسیایی تبار همیشه فرصت های برابر برای ایفای نقش های کلاسیک را ندارند، این به تنهایی تولید را توجیه می کند. با این حال، هدایت یونگ و ویلز همیشه در خدمت آنها نیست. عریض و شلوغ است، به دلقک بازی تمایل دارد و عادت دارد هر جوک جنسی را به زبان بیاورد. ژستهای برشتی و حلقههای زنده و عینکهای گروچو مارکس و ماهیهای پلاستیکی در صحنه هستند که شتاب داستان را میربایند. تیبالت (راب کلوگ)، در یک نقطه، کرم را انجام می دهد. تراژدی فروکش می کند.
با این حال، اگر جوان هستید یا می توانید به یاد بیاورید که جوان هستید و دارای احساسات بزرگ و غیرقابل کنترل هستید، «رومئو و ژولیت» به نظر شما دور از دسترس نخواهد بود. آینه ساختن زبان و رقص و لباس خیابانی زمان خودمان آن را نزدیکتر نکرده است.
رومئو و ژولیت
تا 3 ژوئن در تئاتر Lynn F. Angelson، منهتن. naatco.org. مدت زمان: 2 ساعت و 35 دقیقه.