این موفقیت 45 سال پیش، دنیای فوتبال را تکان داد. سپس، به همان سرعت، مردم حرکت کردند. اما نه داریل استینگلی، گیرنده نیوانگلند میهن پرستان که جک تیتوم از مهاجمان اوکلند را به عهده گرفت. استینگلی چهار پلژیک شد. تاتوم، مدافعی که با نام «قاتل» شناخته میشود، هرگز عذرخواهی نکرد.
متیو بارنی هنرمند در آن زمان یک نوجوان 11 ساله در آیداهو بود و این واقعه را از پخش مداوم اسلوموشن در تلویزیون به یاد می آورد. او تازه داشت به طور جدی وارد این ورزش می شد و برخورد تیتوم و استینگلی اگرچه تکان دهنده بود، اما مانع او نشد. او به یاد می آورد که خشونت در تمرینات فوتبال تلقین شده است. اعتیادآور هم بود.
بارنی در ماه مارس در مصاحبهای در حین ویرایش «ثانویه»، اینستالیشن ویدیویی پنج کانالی جدید خود که آن رویداد سال 1978 را به عنوان نقطهی اصلی خود در نظر میگیرد، گفت: «این دروازهی من بود، آن ضربهای را که به سرم وارد میکردم و در بدنت چه حسی داشت.» از عزیمت او گفت که از تمرینهای تمرینی که در آن به او و دیگر پسران دستور داده شده بود با حداکثر سرعت به یکدیگر ضربه بزنند، لذت میبرد. “تو می رفتی و ستاره ها را می بینی.”
بارنی یک بازیکن نخبه دبیرستانی شد، اما در طول سالهای تحصیل در دانشگاه ییل تغییر مسیر داد و در سال 1989 از آنجا به دنیای هنر نیویورک آمد، جایی که تقریباً فوراً به موفقیت دست یافت. فشار فیزیکی بلافاصله در کار او برجسته بود، از پروژههای “محدودیت طراحی” که در آن، به عنوان مثال، او خود را مهار میکرد و در امتداد دیوارها و سقف گالری حرکت میکرد و سعی میکرد روی دیوار نقاشی کند.
فوتبال در “سوئیت جیم اتو” که بارنی در سالهای 1991 تا 1992 ساخت، یکی از اولین کارهایی بود که رویکرد متمایز او را در ترکیب اجرا، ویدئو و مجسمهسازی ایجاد کرد، نقش مهمی داشت. الهام بخش او اتو، بازیکن رایدرز بود که صدمات متعدد باعث شد بدنش با مواد مصنوعی پر شود. داستان اتو تاب آوری و ویرانی را فرو ریخت و به طرز هنرمندانه ای افق های اجرا و مجسمه سازی را باز کرد.
اما خود این ورزش در آثار بارنی عقب نشینی می کند و مضامین بی شمار دیگری – تمایز جنسی، تناسخ، ماشین ها، فاضلاب ها و مدفوع، در میان بسیاری دیگر – و مقیاس حماسی و صحنه پردازی باروک “Cremaster Cycle” او (1994-2002) و فیلم های “رودخانه بنیاد” (2014). (متروگراف، یک سالن سینما در منهتن، فیلم های “Cremaster” را این ماه و ماه آینده نمایش می دهد.)
بارنی با «ثانویه» که تا 25 ژوئن اکران میشود، به پایانی رها شده که به دوران کودکیاش برمیگردد. او از یک نقطه بلوغ جسمی و فکری، یک ورزش – و یک کشور، چون فوتبال اساساً آمریکایی است – را بررسی می کند که ممکن است تغییر کرده باشد یا نه. او اکنون 56 ساله است و در حال بررسی وضعیت خود و ملتی ناآرام است.
او گفت: «روش هایی وجود دارد که خشونت در فرهنگ ما به هر طرف که نگاه می کنید اینقدر آشکار شده است. فکر می کنم رابطه من با آن میراث به واسطه تجربه من در زمین فوتبال است. من میخواستم قطعهای بسازم که به روشهای مختلف به آن نگاه کند.»
کار جدید برای بارنی مختصر است. یک ساعت اجرا می شود، ساعت یک بازی فوتبال. شش بازیگر، از 11 بازیگر اصلی، نقش بازیکنان را در بازی 1978 ایفا می کنند، از جمله بارنی در نقش کوارتربک Raiders، کن استابلر. این فیلم در استودیوی انبار بارنی در شهر لانگ آیلند در نزدیکی رودخانه شرقی فیلمبرداری شده است. و در حال حاضر در همان مکان به عموم مردم نشان داده می شود – آخرین استفاده او از فضا قبل از نقل مکان به یک مرکز نزدیک.
پاییز و زمستان گذشته، این استودیو به عنوان یک زمین فوتبال شبیه سازی شده، یک آزمایشگاه حرکتی و یک مجموعه فیلم عمل کرد. وقتی من بازدید کردم، اجراکنندگان اصلی – از جمله دیوید تامسون، که نقش استینگلی را بازی میکند و کارگردان حرکت پروژه است، و رافائل خاویر، در نقش تیتوم – در حال اجرای برخی از قسمتهایی بودند که داستان را به صورت انتزاعی و در یک سکانس غیرمستقیم بیان میکردند.
اتفاقات عجیبی هم افتاد. تعداد بیشتری از نوازندگان در اطراف خط کناری لباسهای تمام مشکی طرفداران فداکار Raiders را پوشیده بودند و مانند چهرههای ترسناک اردوگاه راه میرفتند. برخی از آنها بازیگر بودند، اما برخی دیگر از اعضای باشگاه هواداران شهر نیویورک سیتی بودند. از برخی از آنها در داخل یک سنگر که در کف استودیو حفر شده بود، فیلمبرداری می شد و لوله ها، خاک و آب را آشکار می کرد.
بارنی گفت که استودیوی یک هنرمند ویژگی های استادیوم را دارد. وی با بیان اینکه به نوعی بدنه سازماندهی این داستان است، افزود: دوست داشتم فضای کارم یک شخصیت باشد.
او گفت که حفر خندق، لولههای پوسیده و چگونگی جاری شدن جزر و مد در زیر ساختمانها را نشان داد. او میگوید: «من میخواستم این زیرساخت، هم بهعنوان جلوهای از ستون فقرات شکسته استینگلی، و هم بهعنوان زیرساخت در حال فروپاشی در استودیوی من، در شهر نیویورک، آشکار شود».
علیرغم تمام کنایههایش، «ثانویه» – عنوان اشاره به خط دفاعی مدافعان در زمین فوتبال، مدافعان کرنر و ایمنی است که وظیفه آنها تحت الشعاع قرار دادن گیرندههای پهن و از بین بردن هر بازی پاس است – به حادثه تیتوم-استینگلی اشاره میکند. هسته روایی و اخلاقی
این ماده غنی و غم انگیز است. استینگلی در سال 2007 در 55 سالگی درگذشت. تاتوم 61 ساله سه سال بعد درگذشت. استینگلی در تمام زندگیاش پس از ضربه، عذرخواهی میخواست که هرگز نیامد. تاتوم استدلال میکرد که ضربه فقط بخشی از کار است، حتی اگر او همچنین به خود میبالید که سبک بازیاش خط را پیش میبرد. از آن زمان سیل تحقیقات تلفات این ورزش را تایید کرده است. استابلر، که بارنی در «ثانویه» نقش او را بازی میکند، پس از مرگش زمانی که مغز او انسفالوپاتی آسیبزای مزمن پیشرفته یا CTE را نشان میدهد، به این دانش کمک کرد.
من پرسیدم که آیا بارنی، مدافع سابق، نگران سلامتی خود بوده است یا خیر. او گفت: «راستش، بله. او افزود، خوشحال بود که وقتی این کار را انجام داد، بازی را متوقف کرد.
«ثانویه» دارای فرمت استاکاتو است که با صحنه سازی آن تقویت می شود: یک دستگاه بالای سر جامبوترون مانند یک کانال ویدیویی را در سه صفحه نمایش می دهد، در حالی که چهار کانال دیگر روی مانیتورهای اطراف استودیو اجرا می شوند. ضربه زودهنگام برانگیخته میشود، اما بسیاری از اقدامات بعدی دوباره به حالت اولیه بازمیگردند – بازیکنان گرم میشوند، طرفداران هیپ میشوند. سکانس های نمایش تقریبا یک سوم پایانی را تشکیل می دهند.
تامسون، مدیر جنبش و همکار نزدیک بارنی در پروژه، گفت: این نکته هرگز یک برخورد واقعی نبود. او گفت: «این یک مستند درام نیست. “من سعی نمی کنم استینگلی باشم، فردی که نمی شناسم. ما نمایانگر زندگی او نیستیم، ما نماینده یک لحظه هستیم.”
با این حال، تامسون گفت، با مطالعه ورزشکاران واقعی، ویژگی هایی را کشف کرد که نحوه کار او با بازیگرانی را که آنها را به تصویر می کشیدند، نشان می داد. او گفت استینگلی جدی بود. تاتوم، عصبانی گروگان، فنی. او گفت که هر یک از ویژگیها تبدیل به “سنگ محک میشود که بدون شکوفایی بیش از حد به آن برمیگردد و ببینید چه چیزی از آن مکان طنینانداز میشود.”
بارنی و تامسون در تحقیقات خود زندگینامه های تیتوم و استینگلی را خواندند و ساعت ها نکات برجسته فوتبال و قرقره های تمرینی را تماشا کردند. ویدئوی این موفقیت – که در یک بازی پیش فصل، بدون هیچ شرط رقابتی منتشر شد – دانهدار و پراکنده است. دوربین توپ را از کنار بازوهای دراز شده استینگلی دنبال می کند، به طوری که ضربه در لبه کادر اتفاق می افتد. مثل امروز ده ها زاویه دوربین در دسترس نبود.
این فضا را برای بداههپردازی باز کرد و بارنی وسایل مجسمهسازی را معرفی کرد که بازیکنان با آنها مذاکره میکردند. (بارنی همیشه گفته است که ابتدا یک مجسمه ساز است و قصد دارد این آثار در نمایشگاه های آینده به نمایش درآید.)
خاویر، رقصنده ای که نقش تاتوم را بازی می کند، مجبور شد با انبوهی از دمبل های خاکی خیس مبارزه کند که در حین حمل آنها کشیده شده و می شکست. او میگوید: «من قبلاً با وسایل کار کردهام، اما آنها قوی بودند. اما خاک رس زنده بود. او گفت که این او را مجبور کرد که آسیب پذیری، حتی حساس بودن را در درون شخصیتی بیابد که از دوران کودکی خود به عنوان یک فوتبالیست تهاجمی و حتی پست به یاد می آورد.
در واقع، بازیگران اصلی «ثانویه» مردان میانسالی هستند که در مورد حافظه فرهنگی که در آن بزرگ شدهاند – و بدن خود مذاکره میکنند. حرکات فوتبالی درگیر در این قطعه، حتی به صورت سبک، برای مردان 50 و 60 ساله، غریزی یا آسان نیست.
تامسون گفت، بارنی «به ویژه بدنهای مسنتری میخواست، که من از آن قدردانی میکردم». “محدودیت هایی که آن بدن ها دارند که ممکن است طنین متفاوتی داشته باشند، روایت بصری متفاوتی دارند؟”
اما «ثانویه» با اشاره به چشمانداز اجتماعی معاصر و گستردهتر آمریکا، دیدگاههای دیگری را در بر میگیرد. داوران یک خدمه با جنسیت مختلط هستند. Jacquelyn Deshchidn، آهنگساز، خواننده تجربی و عضوی از San Carlos Apache Nation، نسخه ای بسیار ساختارشکن از سرود ملی ارائه می دهد.
دشچیدن گفت: “به عنوان یک فرد بومی، این چیزی بود که از عهده گرفتن آن هیجان زده بودم.” آنها نیز به جنبه محیطی کار جذب شدند و وقت استراحت در مجموعه را صرف خیره شدن به سنگر مرطوب کردند. “این تصویری از استخوانها و تدفین، و کار بازگشت به میهن را به ارمغان میآورد – روشی که موسساتی واقعاً بر روی استخوانهای ما ساخته شدهاند.”
بارنی یک سلبریتی در دنیای هنر است (که شهرتش تنها در طول بیش از یک دهه رابطه او با هنرمند پاپ ایسلندی بیورک افزایش یافت)، اما او ترجیح میدهد که سطح پایینی داشته باشد. در صحنه فیلمبرداری، او با نگاه تراشیدهاش زیر کلاه، حضور روزانهاش را قطع کرد. اجراکنندگان در «ثانویه» گفتند اخلاق کاری او شدید بود اما شیوه او باز بود. در حالی که برخی از افراد در این پروژه، مانند جاناتان بپلر آهنگساز، همکاران قدیمی او هستند، بسیاری از آنها تازه وارد دنیای او شده اند.
این حس در مورد “ثانویه” وجود دارد که بارنی در حال تغییر صفحه است – مطمئناً با انتقال استودیو، پس از حدود 15 سال در آن سایت، اما به روشی خصوصی نیز. وقتی از او پرسیدم که آیا او سن خود را حس می کند – سن ما، همانطور که ما معاصر هستیم – او پاسخ داد بله.
او افزود: «به نحوی خوب. “رها کردن جوان بودن یک آرامش بزرگ است.”
در مقایسه با آثار قبلی او، “ثانویه” یادداشت مختصر و مشارکتی بیشتری دارد. او گفت: «این بیشتر به دنیا متصل است. “این قطعه ای است که به محیطی که در آن ساخته شده است فکر می کند. در 20 سالگی، سعی میکردم راههایی را بیابم که بتوانم یک زبان مادی را برای آنچه در درونم بود، تعیین کنم. این قطعه از این نظر متفاوت است.»
«ثانویه» ممکن است از سال 1978 استفاده کند و بازیکنانش را از طریق بدنشان به نوعی خاطرهنویسی دعوت کند – اما ساختار اثر، با تأکید بر ایجاد اتفاق بدی که همه میدانند در راه است، با پیشآگاهی به آن انرژی میدهد.
به رگ مرثیه ای ختم می شود و آخرین نماها به سمت شهر گسترده می شوند. بارنی میگوید: «به نظر میرسد که فاصله گرفتن از موارد خاص به کلی ضروری است. همانقدر که استودیو نوعی میکرو فریم است، یک فریم بزرگتر هم وجود دارد که شهر و کشوری است که ما در آن زندگی میکنیم. من می خواهم نوعی خوانایی برای خواندن آن مقیاس های مختلف وجود داشته باشد – تا همه آنها در آنجا باشند.